بنواز
که طنینت
مرا مست
یک رویا می کند
در راهی که
پایانش
برایم هر روز
نزدیکتر است.
بنواز
که تنها
طنین تو می ماند
حتی
تا هزار سالگی
تا عمق
تاریک آسمانها ...
مرگ را ببازی بگیر
ای ساز من
چرا که با تو
تا جاودانگی خواهم
ماند
و روحم آزاد خواهد شد
از این
پرده ی آخر
نمایش تلخ
زیستن
در این جنگل... بی روزن
بنواز
تا در قفس
نمیرم
27/6/88
مهربد
که طنینت
مرا مست
یک رویا می کند
در راهی که
پایانش
برایم هر روز
نزدیکتر است.
بنواز
که تنها
طنین تو می ماند
حتی
تا هزار سالگی
تا عمق
تاریک آسمانها ...
مرگ را ببازی بگیر
ای ساز من
چرا که با تو
تا جاودانگی خواهم
ماند
و روحم آزاد خواهد شد
از این
پرده ی آخر
نمایش تلخ
زیستن
در این جنگل... بی روزن
بنواز
تا در قفس
نمیرم
27/6/88
مهربد