زمستان در راه است
و زود تر از زمستان تو آمدی...
تا سرما را
هدیه دهی به تابستانی که
در آن گرم
بودم
زمستان در راه است و
گلبرگهایی که داشتم
پرپر شد
وسقف سبز دلم
که با شب بوهای زیبا فرش شده بود
زرد شد
زمستان د راه است و
تونتوانستی
دانه ای بکاری
در باغ خیالم..که در آن خوش بودم
زمستان در راه است و
پرنده ای مهاجر شده ای
تا کوچ کنی
از کوه های سرد
احساست
به دشتهای دور دست
منطق
تا شاید ....
10/6/88
مهربد
و زود تر از زمستان تو آمدی...
تا سرما را
هدیه دهی به تابستانی که
در آن گرم
بودم
زمستان در راه است و
گلبرگهایی که داشتم
پرپر شد
وسقف سبز دلم
که با شب بوهای زیبا فرش شده بود
زرد شد
زمستان د راه است و
تونتوانستی
دانه ای بکاری
در باغ خیالم..که در آن خوش بودم
زمستان در راه است و
پرنده ای مهاجر شده ای
تا کوچ کنی
از کوه های سرد
احساست
به دشتهای دور دست
منطق
تا شاید ....
10/6/88
مهربد