دوشنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۸

بدرود

رو به دریای خیا ل
هنگام غروب
ایستاده
به روی صخره شک
نگاهم به ابرهایی است
که خبر از طوفان
جدایی دارند
و در آن دور دستها
قایقی کوچک
مرا می خواند
تا سوار بر آن
عبور کنم از این
برزخ تنهایی
بدرود
16/6/88
مهربد