دریاچه ای در تاریکی
نوای آب
برگها مینوازند
همراه نسیم
نیلوفرها میرقصند
و ماهی ها میخوانند
.....................
آه پدر
پالایش روحم را میخواهم
در آرامشی
به طراوت
طبیعتی که آفریدی
وستاره هایی
که فانوسهای
آسمان خیالم کردی
آه پدر
ترکم نکن
تقدیس کن جسم آلوده ام را
در خون پاکت
و مرا در آغوش روح نابت قرار ده
آه پدر
پر کن مرا از نشانه هایی
به وسعت
دشتهای سبز زمین
و بلندی
کوه های سپیدت
آه پدر
بیاموز مرا
و محبتم کن
به مانند
خورشید پر مهرت
که تنها تویی
که هر لحظه ام
می نگری
و راه تاریکم را روشن مینمایی
آه پدر
دوستت دارم
زیرا که تو
مرا
عاشقی آموختی
آمین
5/6/88
مهربد
نوای آب
برگها مینوازند
همراه نسیم
نیلوفرها میرقصند
و ماهی ها میخوانند
.....................
آه پدر
پالایش روحم را میخواهم
در آرامشی
به طراوت
طبیعتی که آفریدی
وستاره هایی
که فانوسهای
آسمان خیالم کردی
آه پدر
ترکم نکن
تقدیس کن جسم آلوده ام را
در خون پاکت
و مرا در آغوش روح نابت قرار ده
آه پدر
پر کن مرا از نشانه هایی
به وسعت
دشتهای سبز زمین
و بلندی
کوه های سپیدت
آه پدر
بیاموز مرا
و محبتم کن
به مانند
خورشید پر مهرت
که تنها تویی
که هر لحظه ام
می نگری
و راه تاریکم را روشن مینمایی
آه پدر
دوستت دارم
زیرا که تو
مرا
عاشقی آموختی
آمین
5/6/88
مهربد