شنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۸

قربانی


دو دل
برگرد و
پاکم.. کن
من آن محکوم بی دادم
دو دل
برگرد و نابم کن
سری.. مانده بر این دارم
چرا حکم منو خواندی
بدون لحظه ای احساس
بدون قدری..من بودن
بدون حس.. ما بودن
چرا..تو جای معبودم
من و بردی به
قربانگاه
نپرسیدی از این خسته
گناه این.. دو دل بودن
مگر در این
دیار کفر
فقط من مست.. می بودم
من محکوم.. دلداده
فقط من
این دو دل بودم
31/5/88
مهربد