دوشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۸

جرم من اینست

جرم من اینست
که از پس سایه ای تنها
شکل یک.. رایحه سرخ شدم
جرم من اینست
که در زمزمه ی تب زده ی
یک رویا
شکلی از حسرت ..عشق شدم
جرم من اینست
که لحظه ای.. خوا ستم
خواستن را
دیدن یک باغ.. گل
پنهانی.. از پنجره ای.. کوچک را
جرم من اینست
که هر شب
مست یک رویا
خواب دیدم
یک دریا
ساحلش آفتابی
آسمانش آبی
اما افسوس
قلب گرمش.. طوفانی
جرم من یک لبخند
یا قدری.. ساقه ام.. پیوند
در سفری از کلمه
یا که چند سطری.. شعر
دنیا چه سیاهست امروز
شعر هم زندانیست
آرزو بر سر دار
خسته از این حدم
جرم من اینست
بند نزدم
بر احساس
جرم من اینست
نفسم زنجیر است
جرم من اینست
مهربد 26/5/88