زندگی
شاید زندانی است
که هر نفسش
میله ای
به قدر
عمر انسان است
وآسمانش
قدر
اندیشه ی
کوچک ...آدمها.
زندگی
شاید خوابی است
در ثانیه ای
از هستی
که می گذرد
درد آلود..
ولطفش
حس کوچک
یک لبخند
در.. خواب شیرین
ظهر داغ
تابستان
در حیاط... زمین.
و مرگ شاید
زندگی باشد
به وسعت
دشتهای خیال
و نفسهایی
بی شماره
در زمانی
بیشتر از
چرخش
مداوم ...
یک ساعت.
28/8/88
مهربد "برای دوستی که در سوگ پدرش غمگین است"
شاید زندانی است
که هر نفسش
میله ای
به قدر
عمر انسان است
وآسمانش
قدر
اندیشه ی
کوچک ...آدمها.
زندگی
شاید خوابی است
در ثانیه ای
از هستی
که می گذرد
درد آلود..
ولطفش
حس کوچک
یک لبخند
در.. خواب شیرین
ظهر داغ
تابستان
در حیاط... زمین.
و مرگ شاید
زندگی باشد
به وسعت
دشتهای خیال
و نفسهایی
بی شماره
در زمانی
بیشتر از
چرخش
مداوم ...
یک ساعت.
28/8/88
مهربد "برای دوستی که در سوگ پدرش غمگین است"