چهارشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۸۹

شاخه هایم..پناه بالهای توست..تا ابد

می توانی همیشه
در برابر نگاهم
چشمهای زیبایت را
خیره
به دوردست ها
برقصانی...
یا
بودنم را
نخواهی
حتی در قصه های زندگی.
میتوانی
همیشه مرا
به مانند یک بغض
فرونشانی
یا حتی..
ننشانی
یک لحظه
مرا
بر روی
نیمکت
سرخ رنگ قلبت..
اما می دانم
که باز
در کوچ دوباره ات
باز خواهی گشت...
اگر هزار فرسخ
خسته از پرواز...روزگار
دنیای افسانه ها را
بپیمایی...
می دانم
باز
شاخه هایم
پناه بالهای توست...
18/1/89
مهربد