رو به گلدسته ی
عشق
چند فرسخ
دورتر از
مسجد و معبد..میخانه
کافری
نذری می داد
به مسلمانی
با لبخند
و
شیخ
نرم نرم
گناه می کرد
بر منبری
از آتش ودود
و خدایی
که در بازار
دست به دست
می گشت
تا
سیم وزر
عدل را
قسمت کنند
در
فراموش خانه ی
مذهب
19/7/88
مهربد
عشق
چند فرسخ
دورتر از
مسجد و معبد..میخانه
کافری
نذری می داد
به مسلمانی
با لبخند
و
شیخ
نرم نرم
گناه می کرد
بر منبری
از آتش ودود
و خدایی
که در بازار
دست به دست
می گشت
تا
سیم وزر
عدل را
قسمت کنند
در
فراموش خانه ی
مذهب
19/7/88
مهربد