دلم می خواست
یه روزی
که نزدیک تر از
دو تا چشمام
به من بود
غصه هاتو
مثل غبار
از روی ایون قلب کوچولوت
جارومی زدم
تا هنگام غروب خورشید
وقتی
ایون قلبت و
آب پاشی میکردم
کاشی های سپید قلبت
واسه چشمام
چشمک میزدن.
22/7/88
مهربد
یه روزی
که نزدیک تر از
دو تا چشمام
به من بود
غصه هاتو
مثل غبار
از روی ایون قلب کوچولوت
جارومی زدم
تا هنگام غروب خورشید
وقتی
ایون قلبت و
آب پاشی میکردم
کاشی های سپید قلبت
واسه چشمام
چشمک میزدن.
22/7/88
مهربد