در کما
جنگ میبینم
نزدیک است
بوی باروتها...
کودکی
جنگ میبینم
نزدیک است
بوی باروتها...
کودکی
بازگشت
با..طبل ها
با جنگ..دوباره
با خون های
آغشته به نفت
با صدای
بمب ها...
گلوله ها....سینه می خواهند
برای سکه ها..
نمی دانم..
درنگی برای..صلح نیست..
نسل من
غسل با خون می گیرد...
باورم این است
این روزها
21/5/89
مهربد
با..طبل ها
با جنگ..دوباره
با خون های
آغشته به نفت
با صدای
بمب ها...
گلوله ها....سینه می خواهند
برای سکه ها..
نمی دانم..
درنگی برای..صلح نیست..
نسل من
غسل با خون می گیرد...
باورم این است
این روزها
21/5/89
مهربد