دوشنبه، آذر ۱۶، ۱۳۸۸

عروس دریاها



گاهی به خودم فکر میکنم
و بیشتر به تو
شاید همیشه
حتی در خواب ...
خوابم ..
در بیداری اسیر است
غرق در.. دریایی
که مرا خواهد برد
تا مرگ
تا عمق..آزادی
در کنار عروس دریاها
چه خوشم
و صدفهایی
که در زیر آبی آب
به من لبخند هدیه می دهند
و جلبکهایی که برای
رسیدن به تو
مرا با آرامش
روی ..سبزشان
می رقصانند
برای در تو بودن
باید با مرگ
دوستی کرد
و.. از دم
گذشت..
و افسوس
که تو
باز
مرا به ساحل
برمی گردانی
حتی اگر غرق..در
عشقت
.....
مرده باشم...
مهربد
16/9/88