آهسته در بوستان زندگی
در بین
هزار علف هرز
قدم زنان...
رایحه خوشت
مرا به تو رساند..
تویی که گلبرگهایت
به مانند
چادری از حریر
زیبا
روی قلبم را.. پوشاند
تا خونی
غیر
گلاب ناز..غنچه ات
دل تشنه ام را
سیراب از
عشق سرخت
نکند...
مرا با نگاهت
ناز کردی
و من ندانستم
که تورا بچینم
یا که هر روز
فقط
ببویم ...
حس خوب
با تو بودن را
در این
بوستان
پر نیرنگ
زندگی.
مهربد
17/9/88
مهربد
17/9/88