ای کاش
برای دردهایم
درمانی بود....
و تو نیز
می دانم که
شریک دردم هستی
برای همیشه.
ای کاش
در.. قلعه ای بودیم
شاید بالاتر از ابرها
یا در..افسانه ها
که کلید ورودش
قلبهای عاشقمان بود
و دیواری
از گلهای سرخ
بر گردش...
و جویباری
از بوسه
که به دریا می رسید.
وسایه بانی از درختان سبز
و" تاکی" که
شرابش
مارا مست می کرد
مست عشق
و گنجشکانی
که لالایی می خواندند
وقتی تو
در آغوشم
که کلید ورودش
قلبهای عاشقمان بود
و دیواری
از گلهای سرخ
بر گردش...
و جویباری
از بوسه
که به دریا می رسید.
وسایه بانی از درختان سبز
و" تاکی" که
شرابش
مارا مست می کرد
مست عشق
و گنجشکانی
که لالایی می خواندند
وقتی تو
در آغوشم
آهسته
به خواب..می رفتی
به خواب..می رفتی
و من برایت
گهواره ای بودم
از احساس.
11/9/88
مهربد