یکشنبه، دی ۲۶، ۱۳۸۹

بی تمنای...سبز بهار

بی تمنای...
سبز بهار ...
می روم
در خواب... سپید...
زمستان
چون..درختی..
پوسیده
وجودم....غرق ... موریانه هاست
دردی..مرا...
خواهد برد...
به تاریک ترین..کابوس ها
به تلخ ترین...
جوشش...آبها...
از چشمه ی...سیاه
زیستن...
در ...مداری
تکراری.
26/10/89
مهربد