دوشنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۹

عشق...


برای زندگی
جرعه ای..آب
نمی خواهم
بی عشق..
اگر..
عطشم..
آغوش مرگ باشد.
برای زندگی
نفسم
سوختن است
حتی در
کوهستان ..بی عشق.
......
اگر
مرا...
اسیر...
در کابوسی کند
هر شبانگاه ...
عشق
دوست می دارمش
باز...
برای..
آشکار شدن...
احساسی..
در روح..بی تابم
به نام عشق.
.....
رو به
دالانی..زیبا
مرا می راند
عشق...
در تبی شیرین
تا..
خود سوزیم...
در آتشی..سرخ
به رنگ
عشق.
7/4/89
مهربد