در زلال آبها
گناهم
پاک نشد...
تا روحم
شکست
در ..آیینه.
روزگاری
میتوانم
با... خاکسترم
نشینم
بر طاقچه ی..زیبای
دلت..
تا ...
لمس انگشتانت
بر غبار..احساسم
بوسه زنند...
بی آنکه بدانی...
و یگانه در باد
در سفر
خاطره هایت
بمانم.
20/3/89
مهربد
گناهم
پاک نشد...
تا روحم
شکست
در ..آیینه.
روزگاری
میتوانم
با... خاکسترم
نشینم
بر طاقچه ی..زیبای
دلت..
تا ...
لمس انگشتانت
بر غبار..احساسم
بوسه زنند...
بی آنکه بدانی...
و یگانه در باد
در سفر
خاطره هایت
بمانم.
20/3/89
مهربد