پنجشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۹

یگانه در...باد

در زلال آبها
گناهم
پاک نشد...
تا روحم
شکست
در ..آیینه.
روزگاری
میتوانم
با... خاکسترم
نشینم
بر طاقچه ی..زیبای
دلت..
تا ...
لمس انگشتانت
بر غبار..احساسم
بوسه زنند...
بی آنکه بدانی...
و یگانه در باد
در سفر
خاطره هایت
بمانم.
20/3/89
مهربد