یکشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۹

بهار..در زمستان


بی تو بهار
بی سبزه می ماند
درهر ..وزیدن..آرام
نسیمش
بی تو بهار
بی صدای...پرستوها
است...
چون سکوت سرد
زندانی است...
نمناک...غریب
در تنگنای...
دوعشق...
بی تو بهار
هنوز...
به برف می ماند
با سرمای...
سرد...دلتنگیش...
با قطره های..
اشک زمستانیش...
و..ندیدن...
غنچه های..سرخ
در چمنزاری...سبز
اگر نباشی
بی تو بهار...
تاریک است
بی رنگهای...زیبایش
بی نوای...ناز ...گنجشک ها
بی لطافت..عطر
بارانش..
وابرهایی
که چون چشمانت
با درخشش..
می بارند...
بر حریر...شعرهایم
تا شاداب تر..
از...گلبرگها...
با تو سخن..گویم باز
از..بهار...
در زمستان.
7/9/89
مهربد