دوشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۹

آواره..در احساس

آواره..در احساس
شبها..می خوابم
در کوچه های..شعر
روی ..
سنگ فرشهای
سرد..بی ..نامی.

جامه ام..
ترانه ..هام
نانم..ازموسیقی است.

بی خیال از...
باران..سیاه...خواستن ها...
این راه را می رانم
برای..رقص
در تکرار عشق..

با.. سوز سازم
سیر از
هزار خوان
رنگارنک
رو به شمارش
پایانم..
می خندم..
تا مرگ.
19/7/89
مهربد