یکشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۹

گهواره

در چمن زار
به آرامی..قد میکشی
در جنگ با
هرزه های ..اندیشه
زیرآفتاب...
تجربه
بی من..می روی
دور تر از پرچین ها
ومن می بینم
خیزش..آرامت را..
رو به..زندگی.
با پرندگان..سخن بگو
تا از من بگویند
که...برایت گهواره بودم
تا چشمهایت
رو به آسمانها...
زیباتر..باشند
و زلفهایت
چون شاخه های
سبز چنار
در پرواز
بالاتر.
بدرود.
2/5/89
مهربد