جمعه، اسفند ۲۸، ۱۳۸۸

در سجاده گل میروید....اگر(2)


می خواهم زنده باشم
در خاک
حتی...
اگر رنگ سرخ خونم
جویباری
برای سیراب
درخت آزادی باشد
می خواهم زنده باشم
تا بهار...
تا سیبی
که ممنوع نباشد
بی دلیل...
میخواهم زنده باشم
برای دانشی
که میدانم
روحم را
دوست دارد.
می خواهم زنده باشم
تا شکست
کلاهخود
تا ریشه ام
شاید روزی
در خاک
سرخ
نباشد...
دوباره
...
پتک را بردار
برای شکار پروانه
برای ندیدن
پرواز
زیبایش
در آسمانی
به رنگ
سرخ غروب.
روزی شاید
در سجاده
گل بروید
اگر دعا
عاشق باشد..
اگر بدانی
امشب
توبه ات
به مانند باران
دشت را
سبز می کند
شاید.
مهربد
28/12/88