شنبه، اردیبهشت ۱۰، ۱۳۹۰

بی بهانه...

بی بهانه عاشق شو...
مثل...بوسه ی خورشید
به خاک
بی بهانه عاشق شو...
مثل یک کولی...
به ساز
بی بهانه عاشق شو...
برقص...
گرد آتش..روی شن
مست در نسیم
رو به دریای...
مهتابی
تا ب روید...باز
شعله ی...لبهایش
بر گونه ی احساس...
تا صبح...فردا
خواب..نباشد....
همه ی...
آوازها...
10/2/90
مهربد

یکشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۹۰

در آغوش...ستاره ها

وقتی نگاهم ..
همرنگ ...شب شد
آسمان
لبخند...زد
و ستاره ها...
برایم...آواز خواندند..
بی فاصله...
از نزدیک...
مرا بوسیدند
ستاره ها...

دیشب..
در آغوش
ستاره ای
خوابم ...برد
و...نور...
نازم کرد
وسکوت
بهترین...
لالایی....
آسمان... بود..
دیشب.
3/2/89
مهربد

آهسته..سوختم

همسایه...
با دردها
روزها..میروند...و
سایه ای...
می ماند...
از...
آوارشان...
وشاید...
زندگی...
همان...خواب های زیبا
باشد...
در..آرامش..شب...
ویا نگاه...
به سوختن..آرام یک شمع
داستان...زندگی..باشد
یا پایان..عشقی
آهسته...و
آهسته...3/2/90
مهربد

شنبه، اردیبهشت ۰۳، ۱۳۹۰

عمر..یک ..جمله



امروز..
چند کلامی ...گفتم..
که..." ماند".
حتی ...اگرم ..
سخنم...وسوسه بود
حتی اگرم..سخنم
شعر ..نبود
حرف ..دل..بود
که ماند...
تا برود..
مثل یک...قاصدک
مجنون..
پی...افسانه ی
احساس ها..
پی..لرزاند..دل
از پس...
صورتی...محجوب
که بغضش
حبس...
در زندان...
تنها بود...
امروز..
عمر..سخنم
بیشتر از
جسمم بود...
شایدم...
روزی..
سفرش...تا
دوردستها
بر دل..کوچک...
شاهزاده ای
تنها.. گمشده در..

ستاره ای
بنشیند..
که دوست دارد
دوستی را....
عشق را...
و عبور...از مرز
آداب را...
3/2/90
مهربد

چون خورشید

بی چهره ای..آشنا
گمشده در...همهمه ی...شهر
در فکر...فرار..از
چشم های..سرد
سرگردان...
نگاهم..با تو...گره خورد
در بین هزار چشم
در بین..هزار
رنگ...
وباران ..بارید...
برای شستن...
گلبرگ...دوستی ها

بی غم....دو روزگیه...
دنیا
مست...عشق باش
حتی اگر ...
مثل..باران...
تکراری باشد...
حتی اگر ...
در تب...سوزناکش
بسوزی...
چون خورشید...
عاشق باش...
3/2/90
مهربد

جمعه، اردیبهشت ۰۲، ۱۳۹۰

امروز

امروز...هم
نیامدی....
تا ...چشمانم
با... اشک...
غبار...
قاب عکس...خاطره ات را
بشوید...
امروز...هم نیامدی
تا...در...
طپش...خواستنت...
دوباره...بسوزم...
هر ثانیه..
چون...ققنوسی...عاشق...

دیدی...که ماندم...
بی خواستن...
جسم...هم
می توان...
در...مهتاب زیبای..شب
دچار...حادثه ی...زیبای
عشق شد....
می توان..در نابترین
احساس...غروب
ساعت ها...
بوسه بر...نگاه...
سرخ ات...زد...
افسوس..که
نیامدی...
1/2/90
مهربد

چهارشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۰

SARI GALIN)Safura Alizadeh )


ساچین اوجون هؤرمزلر؛
گولو سولو (قونچا) درمزلر
ساری گلین
بوسئودا نه سئودادیر ؟
سنی منه وئرمزلر
نئیلیم آمان ، آمان
ساری گلین
بو دره نین اوزونو،
چوبان قایتار قوزونو،
نة اوْلا بیر گون گؤرم
نازلی یاریمین اوزونو
نئیلیم آمان ، آمان
ساری گلین
عاشیق ائللر آیریسی،
شانا تئللر آیریسی،
آیریسی بیر گونونه دؤزمزدیم؛
اوْلدوم ایللر آیریسی
نئیلیم آمان ، آمان
ساری گلین

سر گیسوها را نمی بافند
غنچه گل را نمی چینند
این چه حکمتی است
که تورا به من نمی دهند
*ای چوپان گوسفندها را در طول دره
باز گردان ای خورشید من
چه می شود روزی من صورت یارم را ببینم
چه کار کنم ساری گلین *
عاشقی را که از معشوقش جدا کنند
مثل این است که با شانه موها را از فرق باز کنند
من که نمی توانستم یک روز دوری یارم را تحمل کنم
سال ها از او دور ماندم
چه کار کنم ساری گلین

خیلی ها از من می پرسند ساری گلین یعنی چی؟خوب جواب به این سوال را در پست ساری گلین به زبان ترکی آذربایجانی داده ام و حالا به زبان فارسی ساری گلین را برایتان معرفی مختصری میکنم.
ساری گلین از لحاظ لغوی در ترکی آذربایجانی یعنی عروس زرد که در افسانه های آذربایجان اشاره به خورشید است. براساس افسانه،خورشید در سه هزارمین سال خلقت دزدیده میشود.تلاش برای آزادی خورشید و حسرت آن در موسیقی آذربایجانی ماتریالیزه شده است. برای ساری گلین در آذربایجان رقص زیبایی وجود دارد که حرکات آن حس تمنا و خواستن را در انسان زنده میکند. دستها به سمت آسمان باز میشود و با ملودی نرم ۴/۳ حرکات پا و دست انجام میشود.
اما در موسیقی هم میتوان از ساری گلین رد و پایی پیدا کرد.آهنگ و موسیقی ساری گلین سالهای سال سینه به سینه به ما رسیده و ساری گلین از تصنیف های فولکولور آذربایجان محسوب میشود.خواننده های بسیاری این آهنگ و شعر را خوانده اند و به آن افتخار میکنند، از آن جمله میتوان به قدیر رستمف اشاره کرد.همچنین حسین علیزاده نوازنده مشهور تار در آخرین آلبوم خود به نام به تماشای آبهای سفید(با نام انگلیسی Endless Vision) این قطعه را همراه با جیوان گاسپاریان اجرا کرده که در آن ایلقار مرادوف همراه با افسانه رسایی شعر آن را میخوانند.البته در ادامه قطعه جیوان گاسپاریان آن را به زبان ارمنی و سپس به زبان فارسی شعری با همین موسیقی خوانده میشود.توصیه میکنم حتما به ساری گلین در آلبوم حسین علیزاده گوش کنید.مطمئنم شما هم به اندازه من لذت خواهید برد.
نقل از سایت...ساری گلین

http://dumuk.vcp.ir/?viewpost=oc675gsa470d

http://www.4shared.com/audio/o2PGTAvM/Parisa_Arsalani_-_Sari_gelin.htm

یکشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۹۰

خواب

خواب دیدم دختری
پشت... هزار کوه بلند
سبز می کرد
غنچه ی خشکیده ای... در دشت را
رنگ می کرد
چشمه ی قلبش را


خواب دیدم دختری
مثل سراب
چشمهایش
محو یک خاطره بود
در نگاهش تنهایی
شایدم
لحظه ای از بیتابی ... گلها را .. درک می کرد

خواب دیدم دختری
ناز کنان.....
زلف های.. پریشانش را
مثل یک قاصدک رویایی
در نسیم
می رقصاند
خواب من تنها بود
درد رنگ را .... حس می کرد
در پس پنجره ی تنهایی
سایه ام
خسته تر از شب زدگی
خیره در رویای
مه آلود
دختر بود
مهربد
28/1/90

دوشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۰

بی حجم سبز..برگ ها

روزهایم
چون برگ ها...
زرد...رنگ
..پاییزند

با هر غروب...
شاخه هایم...
خلوت می شوند
از حجم...سبزشان

تا...حتی
پرستوها...
بی آشیونه..
فکر هجرت باشند
از بیشه ی زیبای
رویاهام...

امروز
بهار هم...
خاکستری است
می مانم...
در ماتمش
شاید..
روزی...
سبز باشد.
مهربد
22/1/90

یکشنبه، فروردین ۲۱، ۱۳۹۰

سنگ بر رخسارم..نشست

در آیینه...
سنگ بر
رخسارم...نشست
تا چهره ام
در چین..آن
آرام..بمیرد...
و زمان...
باز...
چون پرگاری...
به دورم
مرا در
گیج..آورد
تا...
دلبستگی ام
حتی به یک
کوچه...
یا ..باغچه ای..
در کنار
پنجره ام...
رو به...
غروب...زندگی.
21/1/90
مهربد

شنبه، فروردین ۲۰، ۱۳۹۰

در پناه سایه ها

در پناه سایه ها
حتی..
می سوزم..
از..جریان
خورشید...
بر لایه های
تاریک..افکارم

در...این کنج
گرفتارم...باز
در زاویه ی
تردید ها...
و...چشمهایم
در تاریکی...
دستهایم...
روزهایش
به شب
می ماند.
20/1/90
مهربد