مرا بیامرز
تا در آرامشی...
هزار ساله
در خاطراتم
آرام گیرم
هر جا که خواهم...باشم
بی ترس از جسم
بی وسوسه ی...
چشم هایم...
گرد...رنگهای...
سحر آمیز
مرا بیامرز
مانند
کودکی...
که برگ های...سپید...
زندگانیش
چون دانه های برف...
بر...خاک سیاه...
می نشیند...
واشک هایش
پاک تر از
آبهای چشمه ها
می جوشند...
از حس...کودکانه اش...
مرا بیامرز
تا نفسم...
بی بازگشت
جاودانه شود...
و...بی خستگی...
بر ابرها..نشینم...
تا همنشین...ستاره ها
در..شب
خواب و بیدارم...
هر دو...زیباترین...باشند
مرا بیامرز.
19/3/90
مهربد