یکشنبه، اسفند ۱۵، ۱۳۸۹

نا پیدا...

نا پیدا
چون..ناز خورشید
از پس..آبی مهتاب
بر من میتابی...
تا نسوزم...
در عاشقانه ی
ذلال...آغوشت...
تا..در گیر..نشوم
در فکر..یک بوسه
از احساس...نرم...
آرامت...

بازگشت..پرستوها
بی تو..
تاریک است..در صبحگاه...
عشق...
بی تو بهار
رخسارش
به پاییز می ماند...
حتی اگر
سبز تر ...از
برگ..باشد ..
15/12/89
مهربد