پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۹

بر کشتی رویا ها..سوارم

دوست می دارم
"بربایم"
خوابت را...
تا در کشتی زیبای...
رویاها..
اقیانوس..چشمهایت را
در نوردم....

هر نفست
درتیرگی های شب
نسیمی است..
که قاصدک..آرزویم را
به بلندای
آسمان...احساست ..می راند.

به رنگ..قالیچه ی
دوست داشتنت
آلوده هستم..
تا مرگ..
سرخ رنگم...
بر بافت
قلبت نشیند.
7/7/89
مهربد