چشمهایت مرا می خواند
به سمت آرامشی
در دل طوفان ها
احساسم زخمی است
و نسیم رخسارت، مرهمم
با تو می گویم،می
رقصم،
روی ابرهای خیال...
تنها
بی تو
ای کاش،پروانه ای
بودم
روی شانه ات
حتی عمرم اگر،ثانیه
ای بیش نبود
یا روبانی به روی موج
زیبای
زلفهایت....
تو تنها ترانه ی
زیبای
شبهایم هستی
و آرزویی
زیبا
در خوابهایم...
با خیالت
اگر خوابم ،هزار ساله
شود
باز مست خواهم شد
باز میرویم...
در بهاری سبز
در دشت خیال.
مهربد ثاقب فر
27/11/92