شنبه، آذر ۰۵، ۱۳۹۰

بی عطر..یک گلبرگ

امروز با برف...

در رقص...با حادثه ها

خنجری...

از جنس...

سوزاندن

بالهای....دوستی ام

در پهلو

زیر برف..

بی پرواز...

کنج یک بام...

بی دانه ی

عشق...

خسته از

تکرار ها

آسمانم..ابری است...

آسمانم...فریاد است...

پی بی مهری...

گلبرگ ها..

که ندادند...

عطری..

تا مست شوم...باز

مست خیال ...

بی زمان...

مثل یک کودک...

90/9/5

مهربد