دوشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۰

در تو...آب خواهم شد


در آتش میسوزم

وباز ...می رویم...

در این..جنگل...سرخ

این...چه حالی است

که درونم...می جوشد...

این چه..عشقی است

که مرا ...می رباید

رو به...سوختنم



در آتش می سوزم...

حتی

خاکسترم...هم

سرخ از عشق توست

حتی

اگر ...بی تو نمانم

در این...سرای

تاریکی...



آن روز که...بی من...باز

تب زده ی...

حادثه ی عشق شوی

من هستم...با...باد

روی گونه های...

زیبایت...

ای عشق...

آبی من

موج های..خروشانت

ناز..می کنند

حس...غریبم را...

در تو آب خواهم شد...

تا نهایت...جاودانگی

9/3/90

مهربد

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۰

قاصدک..و ساقه


ساقه ای بودم

 قاصدکم بودی...

باد...

به کجایت...برد

بی من

بی..دلبستگی هام....

که اسیر..این خاکم

که ریشه ام...

زنجیر من است

حتی اگر

خشکیده شوم...

"چون کاهی"

مرا ببر

"ای باد"

به سرزمین

قاصدکم...

به آسمانی

که ...

جایگاه...

قاصدکم...باشد.

29/2/90

مهربد

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۸، ۱۳۹۰


هر چه از تو  نوشیدم

تشنه تر ...

باز

تورا ...خواستم

باز

تورا ... خواندم

بی تو سیراب

نشدم...هرگز
مهربد
28/2/90

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۹۰

Brothers in arm)...Dire straits)


هرزه علفهایی

هر از چند گاهی

می رویند...

گرد...درخت دوستی ها

در هوس..ربایش

میوه های..احساسم...



با رنگ...دلفریب..

یک لبخند...

میخواهند...

چیدن...از

درخشش...چشمهایم..

بی آنکه

کمتر از...

خود باشند...

می سوزند

بر خاک...

بی داشتن ریشه

در عمق...

احساسم.

27/2/90

مهربد

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۰

تقدیر

چرا تقدیر من این است... که چشمم چشمه ی خون است
سرم آخر به پای دار... دلم چون باده ی بی بار
هر از چند گاهی می لرزم ...از این شوریدگی خسته ام
نه شیدای کسی گشتم ...نه مرهم شد دل مستم
22/2/90
مهربد

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۰

عروسک ها



امروز
چون عروسکی
اسیر در گهواره ی
این دنیا
در خوابی..
ابدی...
و خدایانی
از جنس...
تقدیرها

امروز
مرا باختند...
در قماری
هزار ساله
بر سر
نیک و بد
به نام...
آدم...بودنم

امروز
نمی دانم
کدام...پرده ی..نمایش را
برایم..می خوانند
شاید...
بند..دستانم
پاره باشد
از بالا
21/2/90
مهربد

تو را..می شنوم

تورا...می شنوم
..در آرامش...زیبای...
یک...ساحل ...
صدایم می کنی...
با..ترانه ی....
"چرخش..باد"
در پیچش...صدف ها

ومن در خاکستری
این..شهر
آواره ام...
تا رنگ سرخم
در مشکی...این شب ها
چون غروبی...غمناک
محو باشد...

تو را می شنوم
در هر نوای...زیبای
گنجشکها
از پس...پنجره ی
آرزوهایم...
و صدای پرستوهایی
که..ذکر تو می گویند
در هر بهار
برای آمدنت...
تو را می شنوم...
21/2/90
مهربد

دوشنبه، اردیبهشت ۱۹، ۱۳۹۰

خاطره ها

امروز
مرگ...
در برابرم
و...
خاطره ها...
می روند...
چون...جریان آب
و...من مانده ام
با ترانه ی
مرثیه
وجدانم.
19/2/90
مهربد

با تو...من

بی تو مجنون و
با تو... بی قرار
بی تو شب سیاه و
با تو...ترس مهتاب

بی تو خسته و
با تو...خواب
بی تو...مست و
با تو...خراب

بی تو...سراب و
با تو...سیراب
بی تو...غم و
با تو...لبخند

بی تو...ناله و
با تو...درمان
بی تو...سقوط و
با تو ..پرواز

بی تو تنها و
با تو...روشن
بی تو...افسوس
با تو...افسون
بی تو هیچ و
با تو من.
19/2/90
مهربد

برای باران

درشاخه های..عشق
اسیرم
و... پیله ای...
به...روی...نفسم
حبس...در این
قفسم...
وتو...ندانستی
از...راه خسته ام
امروز...
وتشنه تر...از خاک
برای...بارانت
برای...
سیراب..شدن
از...هوای...تبناک
ساحلت
19/2/90
مهربد

جمعه، اردیبهشت ۱۶، ۱۳۹۰

برگ پاییزی

چه دوری از.من وچشمام
ولی...تو خواب من..هستی
منم با غصه هام...عاشق
بدون...تو..در این مستی
همه حالم...گیج..یک طوفان
نمی دونم...کجا ...رفتی
چو.. یک کابوس...تاریکم
پریشان..چون...برگ پاییزی
16/2/90
مهربد

دوشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۰

شعر....نقاشی

چشمهایت...
زیبا
می سرایند...
ترانه ی...
دریا را...

از ..پس...
پرچین...سبز
شرم...
گلبرگهای...سرخ...
لبانت....
پیداست...
و شاخه های
رقصان...زلفهایت
پیچیده...در
خورشید...
رخسارت...
می رباید...
دلها را...
نرم..نرم.
12/2/90
مهربد

در چشمانم...همیشه...پیدایی

این شب ها
باران است...
بی تو...بی من
ودوستی ات
با باران....
در...خاطرم...

این...شب ها
منمو...شعر...و
تنهایی...
وآواز... باران

این شب ها
خیالم...
با...چشمهایت
آشناست....
تو را دیدیم
بی نگاه...
بی صدا...
در...من...بودی
با من بودی...

این ...شب ها
در سازم...
ترانه می خوانی....
بی بودنت...
همیشه...پیدایی...
در...چشمم...
12/2/90
مهربد

آواره

آواره..رو بسویت
چون درویش...
بی نام و نشان
مست چشمانت
میگردم...
چون باد
در کویر...تنهایی
تا...سراب...
خیال..دریاها
رو به کویت...
رو به...آواز..
زیبایت..
گمگشته ی...
رخسارت...
زمین ..و آسمانم
تویی...
هر دم ...
ای...عشق...
کجایی.
12/2/90
مهربد

اشک

می دونم....بی تو محاله
بمونه...خنده ...رو لبهام
یا که خواب ...
با تو بودن...
بشینه..رو..دوتا چشمام
مهربد