در آتش میسوزم
وباز ...می رویم...
در این..جنگل...سرخ
این...چه حالی است
که درونم...می جوشد...
این چه..عشقی است
که مرا ...می رباید
رو به...سوختنم
در آتش می سوزم...
حتی
خاکسترم...هم
سرخ از عشق توست
حتی
اگر ...بی تو نمانم
در این...سرای
تاریکی...
آن روز که...بی من...باز
تب زده ی...
حادثه ی عشق شوی
من هستم...با...باد
روی گونه های...
زیبایت...
ای عشق...
آبی من
موج های..خروشانت
ناز..می کنند
حس...غریبم را...
در تو آب خواهم شد...
تا نهایت...جاودانگی
9/3/90
مهربد